محیط زیست و انسان (1)

به گزارش مالزی ارزان، در زمان های بسیار دور همه چیز با نظم وهماهنگی خاصی در جریان بود و ما امروز بر آینة گذشته نمای کره خاکی خود مینگریم. در این تصاویر پیاپی که در فکر جای می گیرند، به توضیح داستان تجاوز هم نوعانمان به محیط

محیط زیست و انسان (1)

مترجم: زهرا راهنمایی منش

منبع:راسخون

در زمان های بسیار دور همه چیز با نظم وهماهنگی خاصی در جریان بود و ما امروز بر آینة گذشته نمای کره خاکی خود مینگریم. در این تصاویر پیاپی که در فکر جای می گیرند، به توضیح داستان تجاوز هم نوعانمان به محیط زیست خود و بر هم زدن آن نظم طبیعی و ایجاد بی نظمی کنونی خواهیم پرداخت. پس باید باهم در جستجوی ایجاد نظمی بهتر و علمی تر کوشش کنیم. باید در این راه پیروز شویم زیرا بدون وجود نظم مطلوب در نظام طبیعی عالم، زندگی نکبت¬باری خواهیم داشت و چه بسا فاجعه ای در پیش داشته باشیم.

در روزگاری نه چندان دور در سرزمین ما طبیعت زیبایی خاصی داشت و فصل های سال هریک در به وجود آمدن این زیبایی ها وظیفه ای داشتند. وقتی بهار نزدیک می شد، ذوب تدریجی برف ها و نفوذ آن در زمین، آب ]ای دائمی، گوارا و خنک چشمه ها را برای جانداران سرزمینمان به ارمغان می آورد. رطوبت موجود در زمین غذای کافی را از خاک غنی آن در خود حل می کرد و به ریشه های درختان تنومند و گیاهان سرسبز آن می رساند تا چرخة کربن و نیتروژن در طبیعت کامل گردد و گیاه خواران غذای کافی برای رشد و تکثیر داشته باشند و گوشت خواران هم با تغذیه از گیاه خواران غذای لذیذ و بی نقص خود را به دست آورند. و طبیعت نظم خود را حفظ می کرد.

در بهار که مرحلة انتقال در گردش کربن و نیتروژن بود، این انتقال با رنگ های مختلف زیبایی خاصی به وجود می آورد و از جذب و انعکاس امواج نورهای متفاوت آن در چشم جانداران، تشعشع خاصی دیده می شد. رنگ سبز فراوان تر و غالب تر بود. رنگی که بدون آن هیچ رنگ دیگر در طبیعت مفهوم ندارد، و بدون آن نمی تواند تثبیت گردد. رنگ های سفید، آبی و خاکستری، در میان رنگ سبز مرحلة شکوفایی انتقال غذا را از خاک به گیاه مجسم می کرد. هر تیره ای از موجودات در حلقة خاص طبیعی خود رشد و نمو می یافت و یا از بین می رفت، و این، جلوه طبیعت را با نظمی بی نظیر حفظ می نمود. تابستان فصل حداکثر شکوفایی طبیعت بود.

امواج نور با شدت بیش تری انرژی لازم را در عمل انتقال چرخه ایجاد می کرد، و بدین ترتیب غذای لازم و کافی برای فصل سرما و خواب زمستانی جانداران تهیه می شد. در این زمان تبخیر و تعریق آب حاصل از برف و باران برتری می گرفت و به رشد بیش تر گیاهان ومیوه ها می انجامید، و در عین حال مانع به وجود آمدن طوفان های سهمگین می شد. انرژی خورشیدی رسیده به زمین، به جای بی نظمی نامناسب (انتالپی) در هوا، باعث رطوبت نسبی مناسب و فراوانی اکسیژن می شد و شش های جانداران هماهنگ با قلبشان با تندرستی کار می کرد. و فصل پاییز فصل بازگشت به زمین بود. آنچه از زیر زمین در این نظم زیبا جهت رنگین کردن روی زمین به بالای شاخه ها و به برگ ها و میوه ها راهنمایی می شد مجددا به زمین برمی گشت و در انبارهای طبیعی و مصنوعی برای آینده ذخیره می شد تا در اثر تجزیه و بازگشت مجدد به فضا، چرخة کار را کامل کند. رنگ سبز گرچه در این فصل به زردی می گرایید، ولی امید بازگشت مجدد و با شکوه تر را در سال آینده نوید می داد. وقتی در زمستان برف می بارید خواب زمستانی طبیعت شروع می شد، برف همانند لحافی با ضخامت یکنواخت سر تا سر زمینمان را می پوشاند. برای مدتی درختان تنومند با شاخه های خالی از برگشان قدرت دید را از میان آن ها بیش تر می کرد. انواع جان¬داران به شکل های متفاوتی خود را با این سرمای فصل منطبق می کردند و همگی به نوعی از ذخیره غدایی خود برای زنده ماندن بهره می گرفتند. بدین ترتیب هماهنگی و نظمی بی نظیر در محیط زیست بشر به چشم می خورد، ولی افسوس که هم نوعانمان این نظم بی نظیر طبیعت را به تدریج برهم زدند و به حریم آن تجاوز کردند و رنگ سبز اولین قربانی این تجاوز بی رحمانه بود. آدمی بیش تر زاد و ولد کرد، از تعداد تیره های دیگر کاست و خود جانشین آن ها شد. وبرای این جایگزینی، اولین منبع تجاوز انسان رنگ سبز طبیعت بود. اولین حمله به درخت ها شروع شد. انسان با کسب ابزار جدیدتر دست هایش را با خشونت بیش تری به سوی شاخ و برگ درختان و بعدها تنة آن ها و بالاخره ریشة آن ها دراز کرد.درخت ها، این جانداران تنومند که زندگی منظم را امکان پذیر ساخته بودند و طبیعت را در حال تعادل نگاه می داشتند، به تدریج نقش بر زمین می شدند و سپس دود شده به فضا می رفتند. دانش هم نوعانمان بسیار کم بود، آن ها از ابزار بدون آینده نگری استفاده کردند.

با گذشت زمان که زمین از درخت تهی و لخت تر شد و در مقابل، نسل هم نوعانمان پیوسته بیش تر شد و افزایش یافت. هرچه تعداد انسان بیش تر می شد صدمه به محیط زیست او هم افزایش می یافت و به تبع آن، جانداران گیاه خوار و گوشت خوار هم در معرض کاستی و گاه نابودی قرار گرفتند به گونه ای که بعضی از آن ها به کلی کمیاب شدند. سالیانی گذشت و این تخریب ادامه داشت. دیگر وقتی باران می بارید برگ های برگ های خشک و تری وجود نداشت که با عبور آرام آرام از آن ها در خاک نفوذ کند. بلکه بی رحمانه خاک را می شست و می گذشت و اکنون به جای رویاندن ریشه های درختان، لایه های سنگی و سخت را از دل خاک بیرون می آورد. اکنون در دامنة کوه ها، به جای رویش شکوفه های رنگارنگ، مسیل های بی آب حاصل از جریان تند آب باران خود نمایی می نمایند. در دامنه های کوه ها، به جای درختان تنومند که راه عبور را بر هر جانداری می بستند، اکنون سنگ های بزرگ خورد شده وفرو ریخته بر اثر تغییر فصول راه عبور را سد نموده اند. دیگر آب چندانی در خاک نفوذ نمی کند تا زمینه¬ساز هوای سالم و مرطوب گردد. در عوض، درات گرد وغبار و دی اکسید کربن به فراوانی به درون شش های جانداران می فرایند. حالا روزانه هزاران تن کربن وارد هوا می گردد و جنگل و بوته ای هم به اندازة کافی نگذاشته اند که آن را به زمین باز گرداند. و این انباشتگی کربن خبر از فاجعه ای می دهد که در راه است و گاه های وحشتناکش استوارتر و تندتر می گردد. آیا ما می توانیم راه ورود این فاجعه وخطر را سد کنیم؟

دیگر وقتی برف می بارد همانند لحاف سفید یکنواخت نیست که همه جا را یکسان بپوشاند، در گودال ها و پناهگاه ها ضخامت بیشتر و در تپه ها و بلندی ها که نشانة عظمت و شکوه اند متأسفانه زمین لخت می گردد، زیرا وقتی درختی نباشد، باد بی رحمانه تر می وزد و باران خشن تر می بارد. دیگر نه تنها در زمستان ها غذا برای حیوانات کافی نیست، بلکه هم نوعانمان هم از گرسنگی در رنجند.دیگر در بیابان ها و حتی کوه ها جنگلی نیست که انواع حیوانات در آن زندگی نمایند. به هرجای بعضی منطقه ها که می نگریم لخت و عریان است. رنگ سبز کم رنگ تر شده و به جای آن رنگ های خاکستری، زرد، سیاه، سفید و گاهی قرمز دیده می شوند. این رنگ ها دیگر رنگ طبیعت نیستند، بلکه رنگ قسمت داخلی بدن زمین است. کارد بی رحم بی دانشی هم نوعانمان پوست بدن آن را با عمق های متفاوت کنده است. زمین احتیاج به ترمیم دارد، احتیاج به ترمیم این پوست کنده شده دارد. برای برگرداندن این نظم طبیعی از دست رفته، به دانش و آگاهی فراوانی احتیاج است. ما از بی اطلاعی در این کرة خاکب رنج می بریم، اظلاع از حفظ طبیعت و به نظم درآوردن دانشی که بتواند در جام دنیا نمای آینده تصویر مطلوب را مجسم کند و نظم آرمانی ما را در این کرة خاکی به وجود آورد و در راه تثبیت این تصویر کوشش پیگیر داشته باشد.

اولین قدم انسان کنترل افزایش جمعیت خود خواهد بود که این حساس ترین و مؤثرترین اقدام لازم و فوری است، تا پیکر نیمه جان زمین را بیش تر از این آزار ندهد.

منبع: راسخون
انتشار: 30 مهر 1400 بروزرسانی: 30 مهر 1400 گردآورنده: malaysianet65.ir شناسه مطلب: 1026

به "محیط زیست و انسان (1)" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "محیط زیست و انسان (1)"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید