10 کاراکتر اول محبوب بچه ها ایرانی آمریکایی اند
به گزارش مالزی ارزان، محمد یقینی معتقد است در حوزه صنایع فرهنگی چرخه اقتصادی درستی شکل نگرفته و بازارسازی قوی نداریم، این امر باعث شده کاراکتر بومی در کشور شکل نگیرد.
به گزارش خبرنگاران به نقل از مهر، محصولاتی که در بازارسازی فرهنگی توسط تولیدکنندگان عرضه می شوند طیف گسترده ای را تشکیل می دهند تا حدی که می توان گفت تقریباً تمام محصولات مصرفی افراد و خانوارها پتانسیل عرضه شدن تحت نمادها و شخصیت های فرهنگی را دارا هستند. یکی از این محصولات فرهنگی پرطرفدار لوازم التحریرها هستند که بومی سازی آنها و ساخت لوازم التحریر با شخصیت های ایرانی چند سالی است مورد توجه قرار گرفته است.
محمد یقینی مدیرعامل جدید مجمع نوشت افزار ایرانی اسلامی از کارآفرینان جوان پیروز این حوزه است. وی فارغ التحصیل رشته مدیریت بازرگانی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه امام صادق (ع) است و سرانجام نامه خود را نیز با عنوان طراحی الگوی هویت برند نوشت افزار ایرانی (ایران نوشت) دفاع کرده است. پیش از این علاوه بر مدیریت مجموعه آوای مهر که در حوزه توزیع نوشت افزار ایرانی اسلامی فعال بوده است، به عنوان معاون راهبردی و دبیر هیئت مدیره مجمع نوشت افزار ایرانی اسلامی نیز ایفای نقش کرده است. فعالیت های متعدد علمی و اجرایی دیگری در مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع) و نیز گروه پژوهشی اقتصاد فرهنگ از جمله سوابق ایشان است.
مجمع ایران نوشت تشکل مردم نهادی است که با هدف ارتقای بازار نوشت افزار از منظر فرهنگی و تولید ملی، شش سال پیش آغاز به فعالیت کرده و در این سال ها توانسته است با فعالیت های متنوعی چون برگزاری هفت دوره نمایشگاه ایران نوشت، حمایت از تولیدکنندگان و توزیع کنندگان نوشت افزار ایرانی و همچنین ذائقه سازی مصرف کنندگان از طریق فعالیت های گسترده رسانه ای به دستاوردهای چشمگیری دست یابد؛ به طوری که امروز بیش از 100 تولیدکننده نوشت افزار ایرانی مشغول به فعالیت هستند و توانسته اند در زمینه افزایش سهم تولید داخل، ارائه محتوای سالم و بومی بر روی محصولات و توسعه برندهای ایرانی فعالیت کنند.
با یقینی درباره تجاری سازی کاراکترهای ایرانی در صنعت لوازم التحریر صحبت کرده ایم. بحث از بازارپردازی شخصیت ها آغاز شد و به بحث ذائقه سازی برای بچه ها ختم شد. در این بین یقینی آمار قابل توجهی از این صنعت ارائه می کند. او می گوید آزمایشی رایج در کشورهای مختلف وجود دارد که بر حسب آن 10 کاراکتر محبوب اول بچه ها در آن کشور را اندازه گیری می کنند. داده حیرت انگیز این آزمایش در ایران این است که در هر 10 کاراکتر محبوب بچه ها ایرانی؛ آمریکایی است در حالی که فقط در آمریکا است که هر 10 تا کاراکتر محبوب، آمریکایی هستند و مثلاً در ژاپن که صنعت انیمیشن دارد هشت کاراکتر محبوب شان ژاپنی است و تنها دو تا کاراکتر محبوب امریکایی است در انگلیس، فرانسه و اسپانیا هم کاراکترهای قوی بومی وجود دارد. یعنی ما در کشورمان اگر کاراکتر محبوب هم داشته باشیم در حدی نیست که تأثیرگذار و ماندگار باشد.
در ادامه گفت وگوی تفصیلی خبرگزاری مهر با محمد یقینی مدیر جوان و خوش فکر مجمع نوشت افزار ایرانی درباره معضلات و مسائل بازارپردازی و شخصیت پردازی و ذائقه سازی در حوزه صنایع فرهنگی می آید:
به نظر می رسد با توجه به تاثیرپذیری بچه ها از شخصیت ها، کاراکترها و انیمیشن های خارجی در کشور؛ ما با بحران شخصیت پردازی روبرو هستیم. چیزی که کاملاً بر صنایع فرهنگی مستولی شده و حتی به حوزه های غیرمرتبط هم لطمه وارد کرده است خیلی ها عامل اصلی این اتفاق را کمبود دانش در بازارپردازی و تجاری سازی می دانند، آن ها معتقدند تأثیرات فرهنگی و اجتماعی شخصیت های سینمایی و انیمیشنی که دامنه نفوذ وسیعی بر بچه ها دارند از یک سو و از سوی دیگر گردش اقتصادی هنگفتی که حول این شخصیت ها شکل می گیرد مقوله بازارپردازی شخصیت را شکل می دهد. پدیده ای که ظاهراً ما هنوز به آن ورود پیدا نکرده ایم. یکی از مهمترین وجوه نمایش و علاقه بچه ها به شخصیت ها در استفاده از لوازم التحریر نهفته است. نظر شما در این باره چیست و برای بازارپردازی شخصیت باید چه راه حلی را در پیش بگیریم؟
بله. درست است. ما فراصنعتی داریم که در کشور بسیار مغفول مانده و کمتر کسی آن را درک کرده چه در لایه شخصیت های اقتصادی ها و کسانی که در حوزه اقتصاد کار می کنند یا فعالیت های صنعتی انجام می دهند و چه در دولت و مسئولان و حتی نخبگان فرهنگی که خیلی درکی از این زمینه بازی ندارند. اسم این فراصنعت مرچندایزینگ (Merchandising) یا همان بازارپردازی است. این صنعت لزوماً یک حوزه نیست یعنی فقط نوشت افزار یا اسباب بازی را دربرنمی گیرد بلکه 16 حوزه را پوشش می دهد. از پوشاک، اسباب بازی، دکوراسیون داخلی، ملزومات شخصی مُد، مواد غذایی، لوازم مصرفی الکترونیکی، نرم افزار بازی های ویدئویی، کالاهای ورزشی، نشر، هدایا و اکسسوری، انواع پاپوش، لوازم خانگی، محصولات نوزاد، موسیقی، لوازم بهداشتی و زیبایی و نوشت افزار را در بر می گیرد. هر کدام از این حوزه ها ممکن است کوچک باشد اما در کنار هم قرار گرفتنشان که محصولات کاراکتر محور را تشکیل می دهند گردش اقتصادی عجیب و غریبی را رقم می زند.
مرچندایزینگ به معنای این است که یکسری منابع مشهور همانند انیمیشن، کمیک، سلبریتی یا حتی دانشگاه ها (بر فرض مثال دانشگاه آکسفورد یکی از منابع مرچندایزینگ است) از شخصیت ها استفاده کنند و این منابع تبدیل به محصولات مصرفی شود که به اصلاح به آن صنایع فرهنگی هم گفته می شود. این 16 حوزه ای که نام بردم محصول هستند و 8 حوزه هم خدمات آنان است که این خدمات مرتبط به بیمارستان ها، دندان پزشک ها، مدارس، رستوران ها، پارک و شهربازی (دیزنی لند)، باشگاه ها، فستیوال ها و رویدادها، گریم کودک، دکوراسیون و… می شود.
صنعت فرهنگ به عنوان یکی از اجزای اقتصاد اصلی فرهنگ ترکیبی از دارایی فکری و ارزش اقتصادی به حساب می آید. متأسفانه ما در این زمینه بسیار ضعیف بودیم و کاراکترهای غربی جایشان را در فرهنگمان باز کردند و سیطره کاراکتر غربی بر فرهنگ ایرانی کاملاً وجود دارد! ما می بینیم که تمامی کاراکترهای محبوب بچه هامان همه غربی هستند و لوازم التحریری که دست بچه هاست عمدتاً از ابرقهرمان های هالیوودی و شخصیت انیمیشن های آمریکایی شکل گرفته است
درست است. مثلاً در دوره اخیر به غیر از فروزن کاراکترهای بن تن و دیگر کاراکترهای خارجی مثل باب اسفنجی و پرنسس ها که به صورت مفصل محصولات آن ها در بازار وجود دارد و بچه هامان با آنان ارتباط برقرار می کنند در لوازم التحریرهای بچه های ما به مراتب وجود دارد. ما حتی این تصویر را ترسیم کرده ایم که ما در ایران زندگی می کنیم اسم خیابان هایمان نام شهدا است، حرف ها و موضوعات آرمانی مان را بیان می کنیم در کتاب هایمان مضمون ها و اهداف مان را می گوئیم اما در واقع بچه هایمان با شخصیت های غربی و الگوهای اروپایی زندگی می کنند و کاراکترهای آنان در ذهن شان نقش بسته است که انواع کاراکترهای کوچک و بزرگ، صحنه های منفی، سبک زندگی و دیدگاه های آنان در ضمیر بچه ها و نوجوانان تأثیرگذار است. خصوصاً با آمدن وی اودی ها دیگر هیچ گونه نظارتی بر انیمیشن ها و کارتون های خارجی وجود ندارد و فضای بسیار باز را در اختیار گذاشتند که این برای کودک آسیب زا است.
طبق برآوردهایی که ما داشته ایم رقمی حدود 35 هزارمیلیارد تومان گردش اقتصادی محصولات کاراکتر محور است که فقط نیم درصد آن در کشورمان بومی است که این هم بیشتر نوشت افزار است و ما می بینیم که در باقی حوزه ها هیچ اتفاقی نیفتاده است. جالب این است که آزمایشی رایج در کشورهای مختلف وجود دارد که در این آمار 10 کاراکتر محبوب اول بچه ها را اندازه گیری می کنند که در کشور ما هر 10 تای آن آمریکایی است در حالی که فقط در آمریکا است که هر 10 تا کاراکتر محبوب آمریکایی هستند مثلاً در ژاپن که صنعت انیمیشن دارد هشت کاراکتر محبوب شان ژاپنی است و دو تا کاراکتر محبوبشان امریکایی است در انگلیس، فرانسه و اسپانیا هم حداقل کاراکتر قوی بومی دارند که ما همین هم نداریم. یعنی ما در کشورمان کاراکتر محبوب هم اگر داشته باشیم در حدی نیست که تأثیرگذار و ماندگار باشد. عمر کاراکترهای ما بسیار کوتاه است و هر 3 یا 4 سال یکبار عوض می شود و آن کاراکتر قبلی فراموش می شود. مثلاً یک دارا و سارایی آمد و رفت، شاهزاده رومی آمد و رفت، کلاه قرمزی آمد و رفت، شکرستانی آمد و رفت حتی انیمیشن های سینمایی همانند فیلشاه که عمرشان نسبت به سریال ها کمتر است. اگر این آمار را در برابر باب اسفنجی درنظر بگیریم این کاراکتر عجیب ترین آمار را در زمینه مرچندایزینگ کسب کرده. 813 میلیون دلار درآمد اقتصادی دارد که اگر این رقم را با درآمد نفتی کشورمان مقایسه کنیم به نتایج عجیبی می رسیم.
راحتی و رایگان توسط تولیدکننده دانلود می شود و استفاده می شود. هیچ کسی هم با تولیدکننده کاری ندارد و نظارتی هم وجود ندارد در حالی که اگر انیمیشن ساز بخواهد تولید کاراکتر کند هزینه های زیادی را باید صرف کند در حالی که تولیدکننده اسباب بازی یا… تمایلی به صرف این هزینه ندارد و به سمت کاراکترهای خارجی و غربی می رود، کسی هم که تولید محتوا یا تولید کاراکتر می کند به دلیل محبوب بودن و قوی بودن کاراکترهای غربی نمی تواند فعالیت های فرهنگی اش را جلو ببرد. مشکل در اینجا شکل نگرفتن چرخه اقتصادی است. مثلاً در کشورهای آمریکا، ترکیه و… از کاراکتر باب اسفنجی نمی توانند به راحتی استفاده کنند زیرا باید هزینه حق انتشار بدهند. اگر بخواهند از کاراکتر باب اسفنجی استفاده کند باید 200 میلیون با 5 درصد فروش را بپردازند اما اگر تولیدکننده بومی نصف این قیمت را بگیرد قطعاً بازار برای کاراکتر بومی شکل خواهد گرفت اما ما در کشورمان چنین بازاری نداریم. زیرا کاراکترهای خارجی به صورت رایگان و حرفه ای در اختیار قرار گرفته است. از طرفی انگیزه تولید و خلق کاراکتر برای متخصص داخلی پایین آمده و اگر هم تولید شود برای تولیدکننده صرفه اقتصادی ندارد که این هزینه را بکند تمام این دلایل دست به دست هم دادند تا چرخه ما در این صنعت ناقص بماند.
در این زنجیره اعم از تولیدکننده تخصصی اسباب بازی و انیمیشن ساز و فعالان اتاق فکر و هم اندیشی ندارند، تولیدکننده اسباب بازی می گوید ما در این زمینه نمی توانیم خیلی مانور دهیم و انیمیشن ساز باید کمک کند، انیمیشن ساز مدعی است که هیچ تولیدکننده ای با آنان تعاملی نداشته اند زیرا اصلاً تمایل به هزینه کردن طراحی ندارند و کاراکترهای غربی را کپی می کنند، تولیدکننده نوشت افزار جایگاه خودش را در این حلقه بسیار کوچک می داند و اصلاً خودش را ناظر به خلق کاراکتر نمی داند در این نتیجه این زنجیره به گونه ای ناقص مانده و هیچ تعاملی میان مسئولان و فعالان حوزه صنایع فرهنگی شکل نگرفته است، شما به عنوان متولی و مسئولی که در حوزه نوشت افزار فعال هستید و حتی از الگوهای غربی تأثیرگذار اطلاع دارید در این زمینه چه سیاستی و خط مشی را در پیش گرفتید؟
اتفاقی که در بحث نوشت افزار ایرانی رخ داده است جریانی کاملاً خلاف راستا آب است. این چیزی است که دغدغه خود تولیدکنندگان است و نزدیک به 100 برند در این زمینه فعالیت گسترده دارند، بیش از 50 میلیون محصول تولید شده و سهم بازار را با ذائقه سازی بر روی نوشت افزار نزدیک به 40 درصد گرفته است. با توجه به اینکه بیشتر تولیدکننده ها در کشور خودمان محصولاتشان را تولید می کردند به دلیل اینکه محصول فروش برود نام برندهای خارجی را می زدند و اسمی از برند ایرانی در محصولات نوشت افزار به چشم نمی خورد اما الان این انگیزه ایجاد شده که برند ایرانی خودشان را بر روی محصولات درج کنند. مثلاً با ایجاد دغدغه نوشت افزار ایرانی، تولیدکنندگان اسامی و برند خودشان را به عنوان ایرانی تغییر دادند و به نوعی روحیه شان در این بخش تقویت شد.
در نتیجه در حوزه نوشت افزار فضایی خلاف جریان به وجود آمده که با کاراکترهای داخلی، با تلاش و کمک از صداوسیما و دیگر حوزه های انیمیشنی فیلشاه و شاهزاده روم جور شدند تا بتوانیم کاراکتر بومی تولید کنیم. یکسری از محتوا و کاراکترها هم توسط تولیدکننده، تولید شده است اما در این راستا هنوز نتوانسته اند در راه ترویج کاری کنند. ما می بینیم که راه کارهای معرفی کاراکتر بیشتر از راه انیمیشن یا کمیک است که در کشورهای غربی بحث کمیک بسیار جذاب و پر مخاطب است اما در کشور ما هنوز کمیک جا نیفتاده و تا حدی انیمیشن در بحث کاراکتر می تواند کمک کند که باز هم در این زمینه خیلی قوی نیستیم.
اما داریم کاراکترهای معروف یا عروسک های معروفی که قبل از معرفی توسط انیمیشن، مشهور و پرطرفدار شدند!
بالاخره انیمیشن منبع اصلی است که کاراکتر را کاملاً زنده به مخاطب کودک معرفی می کند و آن را در ذهنش قوی می سازد، در نتیجه مادامی که رسانه بر روی کاراکتر کار می کند و محتوا را جلو می برد در ذهن مخاطب زنده می ماند و بعد محصولات را عرضه می کند و این راستا با این موضوعات جلو می رود البته نزدیک به 2 یا 3 سال است که ما این موضوع را فهم کردیم و به تدریج آن ها را به بقیه انتقال می دهیم تا اکوسیستمی در این راستا شکل بگیرد.
البته بحث کاراکتر در صنایع فرهنگی اولین موضوع و شاید ساده ترین مبحث باشد در پله های بعدی باید چه کار کرد؟
بله بحث کاراکتر اولین و ساده ترین راه است بعد از آن استودیو، فیلمنامه، استودیو گرافیکی، بحث محتوایی و… باید به میان بیاید که کاراکتر جذاب خلق شود و بعد تولیدات رسانه ای آن شکل بگیرد انیمیشن آن ساخته شود، بازی و سرگرمی آن کاراکتر منتشر شود، بعد پخش کننده های محصولات هم باید در این زمینه فعالیت گسترده داشته باشند. مثلاً زمانی که انیمیشن باب اسفنجی قرار بوده مرحله تولید را طی کند در اتاق فکرش تولیدکننده و طراح اسباب بازی بوده، یعنی از زمان خلق شخصیت در اتاق فکر متخصصان وجود دارند و نظراتشان را به صورت کارشناسانه و تخصصی اعمال می کنند.
بعد بحث توزیع و سیستم آن مطرح می شود که چگونه آن را به مخاطب عرضه کنند. مثلاً برخی فروشگاه ها هستند که به صورت متمرکز محصولات صنایع فرهنگی را عرضه می کنند. همچنین در سطح بالاتری خدمات شکل می گیرد مثلاً شهربازی بر روی کاراکترها فوکوس می کنند همانند والت دیزنی که حتی شهربازی اش هم فعالیت گسترده ای دارد، کلی شرکت و دم ودستگاه بابت تولید انیمیشن دارد، کلی شرکت دارد که توزیع رسانه ای را انجام می دهند و… در نتیجه 55 میلیارد دلار هم درآمد سالانه اش از این برند است.
آن ها شخصیت ها و کاراکترهایشان را براساس خلاقیت پیش می برند و آن را به دنیا معرفی می کنند در حالی که ما این مزیت در طراحی کاراکتر و شخصیت ها را داریم و آن هم ادبیات غنی است که در اختیارمان هست. چرا از این فرصت استفاده نمی کنیم؟
واقع گرایی ادبیات ایرانی مزیت بزرگی است و غرب حتی فرصت این حوزه را هم ندارد و بنابراین به سمت تخیلات و سحر و جادو می رود و شخصیت هایی که صرفاً مادی هستند خلق می کنند و در واقع به نوعی ایدئولوژیک عمل می کنند و پیروز هم بودند اما ما هنوز به داشته های ادبی و تاریخی مان رجوع نکردیم و از آنها استفاده نکردیم چه برسد به تخیلات. پس منابع محتوایی ادبی زیادی داریم و علاوه بر آن باید بر روی مزیت های بازار داخلی مان فوکوس کنیم البته باید این را بگویم آماری که قبل از کرونا درباره تماشای انیمیشن بچه ها گرفتیم نزدیک به 4 ساعت در روز بوده که با شیوع کرونا این آمار بالاتر هم رفته است در نتیجه می بینیم که بچه ها هر روز کاراکترهای زیادی را در ذهنشان خلق و پرورش می دهند. از همین رو می توانیم روی بازار داخلی حساب کنیم.
از دیگر الزاماتی که به ذهن مان می رسد تأمین اقتصادی و سرمایه گذاری از حلقه های مفقوده جدی در این زمینه است ما صندوق سرمایه گذاری ناظر به فضای محتوا و کاراکتر نداریم، معضل اصلی ما این است که فراصنعتی که از آن نام بردم درک نشده است. مثلاً شاید شما به عنوان خبرنگار این دغدغه کاراکتر را داشتید و در این زمینه گزارش هایی را می نویسید اما واقعاً این دغدغه مثل اکوسیستم آی تی نشده که زمین بازی قابل فهمی که همه در آن دست وپا می زنند و درکش می کنند. این صنعت هنوز درکش ایجاد نشده و در حوزه سرمایه گذاری بسیار عقب مانده است. همچنین باید بحث حق انتشار به صورت جدی و قانونی پیگیری شود و قانون گذار سیاست های خاصی را برای این بگذارد که حداقل آن تولیدکننده است که از کاراکتر خارجی استفاده می کند عوارضی را پرداخت کند تا حداقل این منبع درآمد خرج تولید کاراکتر بومی و ایرانی شود. که البته این عوارض در همه جای دنیا وجود دارد.
در بحث ذائقه سازی چه تدابیری باید اندیشیده شود؟ ما حتی در این حوزه هم ضعیف عمل کردیم و تصورمان بر این پایه استوار شده که سلیقه بچه هامان همان باب اسفنجی، اسپایدرمن، بتمن و فروزن است و جذب این نوع کاراکترها می شوند!؟
بحث ذائقه سازی و تبلیغات خیلی مهم است و باید درک بالایی در این زمینه شکل بگیرد اما می بینیم که صداوسیما حتی در این زمینه بسیار ضعیف است و سطح فرهنگی پایینی دارد و نگاهش کاملاً اقتصادی است. بیشتر کاراکترهای که با صداوسیما کار می کند از لحاظ اقتصادی به حدی بالا است که تولیدکننده ای توانایی بستن قرارداد و کار کردن بر روی کاراکتر را ندارد و آن کاراکتر آنقدر در صداوسیما می ماند که به نوعی مهره سوخته می شود. حتی یاد نگرفته اند که بر روی کاراکتر کار کنند و دیگر فراموش می کنند که باید خلق کاراکتر بومی داشته باشند و تصور می کنند که نباید پول به کاراکتر بدهند از کاراکترهای غربی کپی می کنند و تمام.
در کل باید ساماندهی و یک تشکیل اکوسیستم کامل را باید در نظر بگیریم. ما در زمینه شتاب دهی راستای را با نام تم آغاز کردیم که اولین تجاری سازی محتوا در کشور است و به اعتقاد من باید صدها شتاب دهنده در این زمینه صورت بگیرد.
تولیدکننده یا طراح در زمینه صنایع فرهنگی باید بداند که جذابیت کاراکترهای غربی در مرحله آخر قرار گرفته است. در تمام آن ها در زمان خلق شدن کاراکتر، طراحان آن ها به جزئیاتی فکر می کنند که می دانند نیاز آن کودک یا نوجوان است و در قالب پکیج فرهنگی آن را ارائه می کنند وقتی پکیج عرضه می شود مطمئن هستند که برای مخاطب جذاب هم خواهد بود زیرا متناسب با نیازها خلق می شوند. وقتی این تجزیه و تحلیل ها در کشور انجام شود می توانند کاراکتری خلق کنند که از این کاراکترهای غربی هم جذاب تر باشند زیرا رنگ و لعاب که کاری ندارد معضل واقعاً شخصیت پردازی است که اگر روان شناسان و انیمیشن سازها در این زمینه بیشتر فعالیت داشته باشند می توان گام های خوبی را در این راستا برداشت.
نباید بگوییم در این حوزه هم تماماً باید همه چیز دولتی باشد یا تماماً مردمی باید هر کدام نقش خودشان را داشته باشند تا این اکوسیستم در آینده شکل بگیرد و فعالیت گسترده داشته باشد. بالاخره این حوزه باید متولی داشته باشد و رها نشود، همچنین محدودیت ها و ممنوعیت ها ایجاد شود و قوانینی را برای اجرا وضع کنند که به اعتقاد من اگر این موضوعات به خوبی کار کنند ما از سوی استقبال مخاطبان هیچ مسئله ای نداشتیم و نداریم زیرا آن ها همیشه از کالای ایرانی و بومی استقبال کردند.
منبع: همشهری آنلاین