طرح 2 هفته ای مبارزه با داعش
به گزارش مالزی ارزان، به نظرم نتیجه حضور رئیس جمهوری در عراق و ملاقات با نظامیان امریکایی در الاسد، عالی بود، نه به این دلیل که ما درباره فعالیت های نظامی خود در سوریه تصمیم گیری کردیم بلکه بیشتر به این دلیل که ترامپ نگاه متفاوتی نسبت به آنچه ما در عراق و سوریه انجام می دهیم، پیدا کرد و به اهمیت این موضوع پی برد.
از وبسایت ویکی پدیا دیدن نمایید.
اینکه چنین دیدگاهی چقدر ماندگار خواهد بود، مسأله ای جدا است ولی من تصمیم گرفتم تا این احساسات قوی وجود دارد، حرکتی انجام دهم. مسأله مهم دیگر این بود که چرا مشاوران ترامپ قبل از این او را به عراق و افغانستان نبرده بودند تا از واقعیت ها آگاه گردد؟ همه ما در این ناکامی مقصر بودیم.
وقتی نگارش بیانیه مطبوعاتی را تمام کردیم، آگاه شدیم که عادل عبدالمهدی نخست وزیر عراق برای دیدار با ترامپ به الاسد نیامده است؛ یک اشتباه عظیم از جانب او. مشاوران نخست وزیر او را متقاعد نموده بودند که برای نخست وزیر عراق صورت خوشی ندارد که رئیس جمهوری را در یک پایگاه نظامی امریکا دیدار کند، هرچند که تأسیسات متعلق به امریکا در الاسد کاملاً توسط یک پایگاه عراقی در بر گرفته شده بود (البته این پایگاه عراقی نیز زمانی مال ما بود). ترامپ و عبدالمهدی به جای دیدار حضوری، یک گفت و گوی تلفنی بسیار خوب داشتند که در جریان آن رئیس جمهوری، نخست وزیر عراق را به کاخ سفید دعوت کرد؛ یک نشانه مثبت. ما سپس به یک آشیانه عظیم منتقل شدیم و رئیس جمهوری در آنجا برای نظامیان امریکایی سخنرانی کرد و به گرمی و با شور و احساسات فراوان مورد استقبال نهاده شد. حتی بدبین ترین و بی احساس ترین امریکایی هایی که نسبت به عظیمی و عظمت کشورشان نیز بی تفاوت هستند، از شور و احساسات، خوش بینی و روحیه بالای نیروهای نظامی آن هم در وسط یک صحرا در کشور عراق تحت تأثیر قرار می گرفتند. این واقعاً تجسم عینی عزم پایدار امریکا بود. این دیدار پرشور، حدود ساعت 10 و 25 دقیقه تمام شد و ما در تاریکی شب و با اسکورت نظامیان به سمت هواپیمای ایرفورس وان حرکت و بلافاصله برای سوختگیری به سمت پایگاه هوایی رامستاین در آلمان پرواز کردیم.
به پمپئو تلفن کردم تا گزارش سفر به عراق را به او بدهم و بعد هم با شاناهان و دانفورد (که شب قبل الاسد را به مقصد لهستان ترک نموده بود) صحبت کردم. حدود ساعت یک و 45 دقیقه بامداد به وقت آلمان وارد پایگاه امریکا در رامستاین شدیم و از سوی فرماندهان نظامی امریکا مورد استقبال نهاده شدیم. سپس با خودرو به یکی از آشیانه های پایگاه منتقل شدیم. تعداد زیادی از نظامیان امریکایی (ساعت 2 بامداد!) در این آشیانه جمع شده بودند تا از فرمانده کل قوای امریکا استقبال نمایند. ترامپ در فضایی که فرماندهان پایگاه برای دیدار سربازان با رئیس جمهوری تعبیه نموده بودند با تعداد زیادی از آنان دست داد و بسیاری از نظامیان با ترامپ عکس سلفی گرفتند. سپس سوار هواپیما شدیم و به سمت پایگاه اندروز در واشنگتن پرواز کردیم. حدود ساعت پنج و 15 دقیقه صبح روز 27 دسامبر و با حدود 20 دقیقه تأخیر نسبت به برنامه ریزی اولیه، هواپیمای ایرفورس وان در اندروز به زمین نشست.
ترامپ عصر همان روز به من تلفن و تأکید کرد که هرچه سریعتر طرح دو هفته ای جمع کردن بساط خلافت سرزمینی داعش را در سوریه به پیش ببریم. گفتم آن طور که من از لاکمرا و کین شنیدم آنها درباره یک طرح دو تا چهار هفته ای برای اجرای این مأموریت صحبت می کردند. ترامپ اعتراضی نکرد و گفت در هر صورت اسم این طرح را طرح دو هفته ای بگذارید و کار را آغاز کنید. دانفورد (رئیس ستاد مشترک ارتش) را در جریان جزئیات دستور رئیس جمهوری در این زمینه قرار دادم. تقریباً بلافاصله پس از خروج متیس از وزارت دفاع دریافتم که دانفورد قادر است اولویت های گنگ و پیچیده و اغلب متناقض ترامپ را در موضوع سوریه مدیریت کند؛ عقب نشینی از سوریه، نابودی داعش، محافظت از نمودها، تصمیم گیری در خصوص حفظ منطقه التنف، عدم رهایی نیروهای بازداشت شده داعش و تداوم فشارها علیه ایران. اینها بخشی از اظهارات احساسی و بدون تفکر و واکنش های ناگهانی رئیس جمهوری بودند. در واقع به جای راهبردی جامع و با خطوط روشن و تعیین ما با مشتی قطعات مجزا و تکه پاره روبرو بودیم که باید به هم می دوختیم و به وسیله آنها به یک نتیجه رضایتخش می رسیدیم. چیزی که من، دانفورد و بسیاری از افراد دیگر از آن بیم داشتیم، این بود که داعش در حال بازگشت به مناطقی است که قبلاً آنها را تحت کنترل خود داشت. این اتفاق می توانست یک تهدید جدی باشد چرا که داعش دوباره این مناطق را به پایگاهی برای حمله علیه منافع امریکا و اروپا تبدیل می کرد. ، ایران
منبع: ایران آنلاین